۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

فضای خفگی

این روزها:
همش دلم میگیره
همش دلم اسیره
خنجر زدم خوب نشد
بل بل زدم جور نشد....
وای وای وا وای کجا رفت
وای وای وا وای کجا رفت
وای وای وا وای کجا رفت
...
ما را به آسفالت سوراخ
ما را به لذت آخ
ما را به نهضت ...

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

شجاعت مضاعف

ب"آنچه ما هستیم نتیجه افکاریست که تا کنون داشته ایم" افلاطون.ش
شجاعت در فکر و شجاعت در عمل دو مساله اساسی است که ما را برای زندگی بهتر به پیش خواهد برد اما جسور بودن مرحله قبل از شجاعت است که همیشه یادمان میرود و برای آن باید تلاشهای درونی را چند برابر کنیم و تغییراتی اساسی را در زمینه نحوه فکر کردن ، نوع افکار و قیام علیه نظامهای فرسوده ذهن به انجام رسانیم که البته کار بسیار مشکلی است ولی با جسارت و شجاعت مضاعف امکان پذیر است.
مگه نه بچه ها.!!!؟

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

داستان مدرسه اژدها کشی در چین و مدارس معماری درایران

داستان از این قراره که روزی روزگاری تو پکن مدرسه¬ای (دانشکده) بود و شاگردانی داشت بسیار نخبه. دراین مدرسه که شاگرداش از اقصی نقاط چین و حتی بلاد دیگه اومده بودن، یاد میگرفتن که چطوری با اژدهای چین مبارزه کنن و اونو شکست بدن. برای این کار تئوریها خوندن و مبانی نظری ها پاس کردن و در کلاسها به مبارزه مجازی و فرضی با اژدها پرداختن و شب بیداریها کشیدن. خلاصه سالها گذشت و این شاگردان نخبه به بهترین وجه ممکن مبارزه رو یاد گرفتن و با نمرات عالی فارغ التحصیل شدن. بعد از فراغت از تحصیل دربه¬در به دنبال اژدها گشتن و گشتن تا با اون مبارزه کنن و از این راه به امرار معاش بپردازن و به آرزوهای دور و درازشون برسن. خلاصه در جستجوی اژدها بودن که پیری سالخورده ازشون پرسید پی چه می جوئید؟ گفتند: اژدهای چین.، لبخندی زد!!!!!!!! و با صدای لرزانش گفت: فرزندانم اژدها یک افسانه قدیمی است که وجود خارجی ندارد عمرتان را تلف نکنید!!!!!!!!!! بعد از گذشت سالها تازه فهمیدن که تا حالا سرکار بودن !!!!! خلاصه بعد از اندکی تامل، تصمیم بر این شد که از ماجرا چیزی به کسی نگن و راه اساتید گرامی رو ادامه بدن!!!!!!!!!!. هر کدوم به شهر شون برگشتن و مدرسه اژدها کشی تاسیس کردن و به آموزش پرداختند و شاگردان بسیاری را برای مبارزه با اژدها آموزش دادن و با نمرات عالی فارغ التحصیل کردن!!!!!!!!!!!. برهمین منوال است مدارس معماری درایران
راستی، اژدهاش اینقدرخوشگله که آدمو وسوسه میکنه بره تو مدرسه اش درس بخونه!!!!؟.

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه

باز خوانی یک خاطره


روزی که شهر برایم ناخوان بود
روزی که حاکم شهر کلیسا نبود عام بود
روزی که کلیسا فقط یک ساختمان بود
روزی که مونیکا بلوچی بر بام بود
روزی که آلپاچینو در کشور شیطان بود
روزی که پرودی رئیس رم بعد از باستان بود
روزی که شهر پر از مجسمه و توریست جوان بود
روزی که من
روزی که فراز
روزی که ما گم شدیم تو شهر در ماه دسامبر بود
روزی که از فرط خستگی سرم به نرده پنجره شهر خورد ( هنوزم درد میکند بد جور )
روزی که فراز خندید بر واقعه
روزی که من بر دیوار شهر خوابیدم
روزی که شهر از نگاه من آرام بود
آن شهر رم نبود فلورانس بود.

۱۳۸۷ مرداد ۴, جمعه

گاهی فکر میکنم که وقتی یه کتاب خوب و آدم حتی فقط ورق میزنه چقدرآموزنده است چه برسه به اینکه اون کتاب خونده بشه . همیشه خوندن یه کتاب خوب آدم و تغییر میده و افقهای جدیدی براش باز میشه در عوض آنقدر کتابهای بیخود در این چند سال تحصیل خوندیم که سالها طول میکشه مطالبشون فراموش کنیم شایدم اونقدر تاثیراتشون عمیق باشه که هیچ وقت فراموش نشه ! اگه گفتین اون چیزایی که فراموش نمیشن چی هستن ؟ منتظر پاسخ دوستان هستیم.

۱۳۸۷ مرداد ۱, سه‌شنبه

خلاصه بعد از حدود یکسال رمز ورود به وبلاگم رو که فراموش کرده بودم پیدا کردم . ایندفعه دیگه قول میدم یادم نره و وبلاگم و فعال نگه دارم آخه تو این جامعه ما ، آدم همه چیزش یادش میره باور کنید اونقدر مسائل ساده یه هو پیچیده میشن که متعجب میشم . به هر حال به همه وبلاگ نویسها وبلاگ خونها سلام میکنم .

۱۳۸۶ آذر ۲۴, شنبه

آغاز سفر به بینهایت


به نظر شما بینهایت در معماری چیست؟
من برای رسیدن به پاسخ به باغ بینهایت (ورسای) در پاریس سفر کردم
تا مفهوم بینهایت را از دریچه تفکر معماران اروپائی قرون وسطی مشاهده کنم.
بسیار شگفت انگیز بود.!شما هم سری به این باغ بزنید تا با این مفهوم آشنا شوید و هم لذت ببرید.!د