۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

داستان مدرسه اژدها کشی در چین و مدارس معماری درایران

داستان از این قراره که روزی روزگاری تو پکن مدرسه¬ای (دانشکده) بود و شاگردانی داشت بسیار نخبه. دراین مدرسه که شاگرداش از اقصی نقاط چین و حتی بلاد دیگه اومده بودن، یاد میگرفتن که چطوری با اژدهای چین مبارزه کنن و اونو شکست بدن. برای این کار تئوریها خوندن و مبانی نظری ها پاس کردن و در کلاسها به مبارزه مجازی و فرضی با اژدها پرداختن و شب بیداریها کشیدن. خلاصه سالها گذشت و این شاگردان نخبه به بهترین وجه ممکن مبارزه رو یاد گرفتن و با نمرات عالی فارغ التحصیل شدن. بعد از فراغت از تحصیل دربه¬در به دنبال اژدها گشتن و گشتن تا با اون مبارزه کنن و از این راه به امرار معاش بپردازن و به آرزوهای دور و درازشون برسن. خلاصه در جستجوی اژدها بودن که پیری سالخورده ازشون پرسید پی چه می جوئید؟ گفتند: اژدهای چین.، لبخندی زد!!!!!!!! و با صدای لرزانش گفت: فرزندانم اژدها یک افسانه قدیمی است که وجود خارجی ندارد عمرتان را تلف نکنید!!!!!!!!!! بعد از گذشت سالها تازه فهمیدن که تا حالا سرکار بودن !!!!! خلاصه بعد از اندکی تامل، تصمیم بر این شد که از ماجرا چیزی به کسی نگن و راه اساتید گرامی رو ادامه بدن!!!!!!!!!!. هر کدوم به شهر شون برگشتن و مدرسه اژدها کشی تاسیس کردن و به آموزش پرداختند و شاگردان بسیاری را برای مبارزه با اژدها آموزش دادن و با نمرات عالی فارغ التحصیل کردن!!!!!!!!!!!. برهمین منوال است مدارس معماری درایران
راستی، اژدهاش اینقدرخوشگله که آدمو وسوسه میکنه بره تو مدرسه اش درس بخونه!!!!؟.